اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

اینجا لجمن است

لبه جلویی منطقه نبرد

تفسیر قرآن ، با حضور اسرائیل !

لجمن : اسرائیل بنشین برایت قرآن بخوانم :


به نام خدای بخشنده ، مهربان ، کریم ، رئوف ،  و البته قهار . به نام خدای محمد ، علی ، مهدی و به نام خدای سید علی .


به نام وَ أعِدّوا لَهُم ماستَطَعتُم مِن قُوّه ( انفال – 60 )

به نام یا أیّها ألنَّبی حَرِّضِ المومِنینَ عَلی القِتال ( انفال - 65 )

و به نام فَاعتَدوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم (بقره - 194 )


آیه های بالا بخورد به برجک بعضی ها . آیه های بالا + جت کرار بخورد به برجک بعضی ها که نمی دانند اینجا ایران است .



لجمن : قبلاً گفته بودم جان مادرت حمله کن ، اینبار می گویم جان مادرت غلط بکنی حمله کنی . ایران که سهل است به یک استان ما هم غلط بکنی حمله کنی . ما بوشهر را مثل مشهد دوست داریم . و تهران را مثل قم.


دستانت خالی شده ، یارانت اندک . سن و سالت رفته بالا و اجلت نزدیک . امروز 31 مرداد روز صنعت دفاعی نام گرفت . کرار را دیدی و شنیدی ؟ ، حالا منتظر باش کرار بر سرت فرود آید . (انفال – 60) وَ أعِدّوا لَهُم ماستَطَعتُم مِن قُوّه .


لجمن : حالا هرچقدر دوست داری زوزه بکش ، پارس کن ، عرعرکن ، برای ما گربه هم نیستی . چه صدای خر دربیاوری ، چه گاو .


گِل وجود ما را از باقیمانده ی گِل حسین برداشته اند ، می دانم باور نمی کنی ، نه اینکه نخواهی باور کنی ، نمی فهمی ! قبلاً که گفته بودم ما بچه های عاشوراییم و سینه زن حسین . دل در سینه ما نمی تپد ، حسین ، حسین می کند .


ما هر وقت هم دلمان برای حسین تنگ می شود ، می رویم شلمچه . خاک می خوریم و برمی گردیم . ما نسل سوم همت و باکری هستیم . چمران ، زین الدین ، بابایی ، شیرودی ، کاظمی ، خرازی ، صیاد .


تازه ما از اونها داغ تریم . ما دیوانگان بیت رهبری هستیم . ما همانهایی هستیم که نگذاشتیم دستت به خامنه ای برسد . چه در غائله 78 ، چه در فتنه 88 . (انفال - 65) یا أیّها ألنَّبی حَرِّضِ المومِنینَ عَلی القِتال .


لجمن : اسرائیل ! خامنه ای عشق ماست ، رهبر ماست و پدر معنوی ما . تا خورشید نیامده ماه ماست و خورشید که بیاید می شود دست راست خورشید . بنشین و ببین که تاریخ را ما می خواهیم تکرار کنیم و البته نتیجه اش را هم خودمان خواهیم نوشت .


یزید سرش بالای نیزه خواهد رفت ، و حرمله تیر سه شعبه به چشمش می خورد . من خودم بر سینه ی شمر خواهم نشست و بدن عمر سعد را زیر شنی های تانک لِه خواهم کرد ! تو یزید ، آمریکا شمر ، فرانسه حرمله ، انگلیس عمر سعد . نقش ها ثابت ، بازیگران متغیر . همه آنچه که از آخرالزمان شنیده ای را در غالب یک فیلم سینمایی نشانت می دهیم !


تو دستت به خامنه ای نمی رسد و گرنه خودش با همان دست چپش تو را چپه می کرد ! تو که با یک سخنرانی به هم می ریزی ، با خبر جت کرار غش می کنی ، تو کجا و عرصه ی سیمرغ کجا ؟


تو کجا و روبرو شدن با قلب محکم و عاشورایی بچه بسیجی ها کجا ؟ تو همان بهتر که دلت به محمود عباس و شهرک سازی خوش باشد . فقط از اون روزی بترس که ما قراره مثل برق بر سرت خراب بشیم و روزگارت را سیاه کنیم . (بقره - 194)  فَاعتَدوا عَلَیهِ بِمِثلِ مَا اعتَدی عَلَیکُم .


راست گفت خداوند بلند مرتبه ی بخشنده ی مهربان کریم رئوف ، و البته قهار .

بنویسید بلاگفا ، بخوانید دیکتاتور

امروز که خواستم به وبلاگ قبلی ، و البته شخصی (www.atm1.blogfa.com)، خودم سری بزنم با کمال تعجب متوجه انسداد این وبلاگ از سوی بلاگفا شدم .


واقعیت این است که بنده منتظر این روز هم بودم اما نه الآن و به اینصورت . به همین خاطر هم بود که پیش دستی کردم و قبل از اینکه از بلاگفا اخراج بشم چند ماه قبل خودم با پای خودم آنجا را ترک کردم .


تعجب من از این است که بنده هیچ مطلب مغایر با قانون اساسی و شرع مقدس اسلام در وبلاگم قرار نمی دادم که آقای بلاگفا مجبور بشود به خاطر ما به درد سر بیفتد .


اما این مهم نیست ، مهم این است که آقای شیرازی (این دیکتاتور فضای مجازی) با عوامل فتنه ی سبز لجنی همراه و همگام شده و از سال پیش اقدام به مسدود نمودن برخی وبلاگ های ارزشی نموده است . شما مثالش را در وبلاگ قطعه ی 26 ، مبارز کلیپ ، راه جنون ، دوئل ، اصلاح طلب و ... جستجو کنید .


بنده به هیچ وجه به گرد پای قطعه ی 26 و بچه های مخلص دیگر نمی رسم ، و مقصودم از این چند سطر نشان دادن ضعف و استیصال واقعی فتنه گران و عمال دیگرشان مانند بلاگفا در برابر بچه های حزب اللهی و عاشق ولایت است که توانسته اند چنین منسجم و با توکل برخدا در فضای سایبر بجنگند تا به عنوان شهید فضای مجازی لقب بگیرند .


بلاگفا به شدت خود را بی طرف معرفی می کند اما قابل توجه آقای شیرازی :

برخی از وبلاگ های تحت نظارت شما همه ی مطالب سایت های جرس ، بالاترین و کلمه را به صورت روزانه در وبلاگشان منعکس می کنند و عملاً فیلترینگ این سایت ها را خنثی می کنند . و خیلی از وبلاگ هایی که پسوند بلاگفا دارند به سایتک های مستهجن و مخرب تبدیل شده اند ! می دانم که می دانی .


اما دو اشکال حقوقی به این اعمال منافقانه ی بلاگفا وارد است که امیدوارم به گوش آقای دیکتاتور برسد :

1- بلاگفا در بند اول مقررات استفاده از سایتش می نویسد : مدیریت سایت BLOGFA.COM ضمن دفاع از آزادی بیان و قلم از کاربران خود می خواهد تا شرایط و قوانین کشور ایران و کانادا را نیز در نظر داشته باشند تا از این جهت برای وب سایت و یا وبلاگ نویسنده مشکلی بوجود نیاید.

لجمن : آقای بلاگفا دلیل مسدود شدن وبلاگ من  یکی از گزینه های زیر می تواند باشد :

الف ) رعایت نکردن قوانین کشور ایران ( که اگر رعایت نمی کردم در همان روزهای اول باید وبلاگ مرا می بستید )

ب ) رعایت نکردن قوانین کشور کانادا ! ( که خب به ما ربطی ندارد )

ج ) آزادی بیان برای ما قائل نبودن ( که نباید شعارش را بدهی )

د ) بلاگفا یک دیکتاتور سبز است !


2-بند چهارم همان قوانین می نویسد : وبلاگهایی که اقدام به انشار تصاویر یا مطالب مستهجن  کنند و  یا به مقامات ایران ، ادیان و اقوام و نژادها توهین کنند  مسدود خواهند شد.

لجمن : برای این مورد هم چند گزینه مطرح است :

الف ) من عکس لخت شیخ بی سواد را در وبلاگ گذاشته باشم (قسم می خورم این کار را نکردم )

ب ) شعر یا متن مستهجن در وبلاگم کار کرده باشم ( این شعر کجایش مستهجن است : ای آب ندیده آبی شده ها / بی جبهه وجنگ انقلابی شده ها / مدیون لب خنده ی جانبازید / ای برسرسفره آفتابی شده ها !

ج ) به مقام شامخ سران فتنه توهین کرده باشم ( ممد تمدن و شیخ بی سواد که مقامات ایران نیستند . در ضمن شما چرا ناراحت می شوید ؟ )

د) بلاگفا یک دیکتاتور سبز است !


لجمن : در این قسمت لازم می دانم متن خداحافظی خود از بلاگفا را که چند ماه پیش به عنوان آخرین پست در atm1.blogfa کار کردم را خدمت شما ارائه بدهم . چون دیگر وبلاگ قبلی وجود ندارد و الا باید این پست را لینک می کردم .

خداحافظ آقای بلاگفا :

وقتی دو ، سه هفته پیش بلاگفا را فیلتر کردن من تازه ماجرای آقای شیرازی را برای بستن یک سری از وبلاگهای ارزشی فهمیدم ولی باورم نشد .

وقتی قطعه 26 دم از آنتی بلاگفا بودن زد من فقط مطلبش را خوندم و سر سری ازش گذشتم و هیچ اقدامی نکردم .

اون روزی را هم که راه جنون داشت خداحافظی می کرد را خوب یادمه .

این متن را هم یادم نرفته که در وبلاگ ها منتشر شد « وبلاگ مبارز کلیپ به دست بلاگفا شهید شد » !

اما باورم نمی شد که این بلاها قراره یه روز سر من هم بیاد .

آقای شیرازی از کجابراتون بگم :

از اینکه پست « مقاله ی انقلاب اسلامی جهانی » مرا ، به جرم اینکه از انقلاب اسلامی ایران شروع شده و به انقلاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ختم شده بود ، آنقدر غیرقابل دسترس کردید تا من مجبور شدم آن را از روی وبلاگم بردارم .

از نظرات وبلاگم بگم که همیشه 48 ساعت بعد از تأیید بنده در وبلاگم نمایش داده می شوند ؟

حالا چرا اجازه نمی دهی سایت حسین قدیانیwww.ghadiany.com را پیوند بدهم ؟

ببخشید که این حرف را می زنم آقای شیرازی : اما بدانید بنده به عنوان یک عضو کوچک این نبرد سایبری بعد از رفتن قطعه 26 ، دوئل ، مبارز کلیپ و ...  افتخارم این بود که یه روز از اینجا بروم ، که ظاهراً الآن وقت آن رسیده است .

راستی آقای شیرازی حتماً یه جستجو در گوگل برای مطالب مخرب و مستهجن بزنید تا ببینید چند تا از آنها را با پسوند بلاگفا دات کام پیدا می کنه و خیلی هاشون مسدود نشدند ، چه برسد به فیلتر !

حتی اگر نتوانستید این وبلاگها را بازکنید می تونید کلمه «..... شکن » را جستجو کنید تا گوگل ، هزاران وبلاگ با همان پسوند بالا را برایتان لیست کند .

به عنوان آخرین جمله ببخشید که عرض می کنم و امیدوارم که حس انتقاد ناپذیری تان گل نکند :

آقای شیرازی من از این آزادی که شما مبلغ آن هستید متنفرم .

 

جنگ لجمن و جلبک ها !

مطلب قبلی که درباره ی اسرائیل نوشته شده انگار خیلی ها را نگران کرده و البته بعضی ها را هم خوشحال .

نگاه های مختلف خوانندگان به این موضوع و رفت و آمد بیش از اندازه ی جلبک های سبز مرا واداشت تا چند تذکر به خوانندگان عزیز لجمن بدم . 

تذکر اول خطاب به دوستان خوب و وفادار به انقلاب : باید بدونیم ما در جنگ نرم با دشمن اصلی خودمون قرار داریم و در این جنگ نباید حالت تدافعی به خودمون بگیریم ، که در این جنگ دفاع یعنی شکست (به علت نابرابر بودن تجهیزات) لذا بهترین حالت ، حالت تهاجمی است که ما هم سعی کردیم در پست قبلی همین حالت را (به حق) به خودمون بگیریم .

تذکر دوم خطاب به جلبک های سبز : آقایان جلبک من باور نمی کردم شما اینقدر ترسو باشید که حتی از یک مطلب خیلی ساده که در یک وبلاگ گذاشته می شود اینقدر بترسید و برای خنثی سازی آن، این قدر خود را به زحمت بیاندازید . 

واقعیت این است که ما همان وفاداران به انقلاب و اسلام هستیم که در ایران زندگی می کنیم و فرزندان همان پدرانی هستیم که در دفاع مقدس به خاک و خون کشیده شدند و البته شما هم فرزندان پدران خود هستید که در زمان جنگ به آمریکا سفر کردید و هنوز هم برنگشتید !

نظراتی که در لجمن می گذاشتید ، و جملاتی که استفاده می کردید ، همه اش لایق خودتان و پدرتان (اوباما) بود . برای همین یکی از نظرات شما و پاسخی که در وبلاگ هایتان  دادم را برای تنویر افکار عمومی در لجمن می گذارم تا هی نگویید سانسور می کنی ! امیدوارم راضی شوید و البته عصبانی :

یکی از نظراتی که توسط tania2013.loxblog در لجمن گذاشته شده بود (عصبانیت را می توان از بکار بردن واژه ها فهمید) :

هنوز داری زر می زنی
حتما یه سر بزن به وب بخون ما از جونمون واسه موسوی می زاریم ولی شما به خاطر پول و ساندیس .
بازم که سانسور کردی واست متاسفم .
ای بچه بسیجی که تو گوشات پر ه از این چرندیات یادت باشه من و تو ایرانیم .... اما تو ایران رو فروختی به عرب
اسم عرب و........ دین اسلام دین راستی توی ایران دین فریبه
خوب باز می دونم حذف میکنی نظرمو
و هیچ وقت هم اگاه نمی شی
درود بر موسوی

و اما جوابیه لجمن (قبلا از بکاربردن کلمات چیزدار معذرت می خواهم ) :

امروز دیدم توی وبلاگم دوباره حرفهایی که لیاقت خودت و بابا اوبامات بود را به حضرت ماه زده بودی . ما از اول تاریخ بر حق بودیم و برحق خواهیم بود به جان محمد . و حالا حالا ها تحمل خس و خاشاک را هم خواهیم داشت به جان علی .

جلبک جان هرچقدر دل تنگت می خواهد زر بزن ، چون در رفتار ما اثری نخواهد گذاشت . ما در غیاب خورشید خامنه ای عزیزمان را که یک مویش را هم به آن موسوی و زنش و بابای تو (اوباما) نمی دهیم ماه خود می دانیم ، تا اعماق وجودت بسوزه . خیلی زور نزن عقب نشینی در وجود بسیجی ها نیست  .

لیاقت شما همان قدر هست که برای میر یزید ، شیخ بی سواد ، ممد تمدن ، مرد خاکستری و بابا اوباما جون بدید .

به عموی خوبت (اسرائیل) هم بگو ما تا آخرین گلبول قرمز رنگ خونمون پای خامنه ای و ایران اسلامی مون ایستادیم هر غلطی می خوای بکن .

اگه تو تازه به دوران رسیدی مهم نیست اما برو ازش بپرس که با خان دایی (صدام) مهربان شما چه کردیم . و همه عالم و آدم می دونن که : اگه بسیجی نبود ، صدام الآن بابات بود .

این را هم بهتون بگم یه بار دیگه پای سبز(لجنی) تان را به وبلاگ لجمن بذارید یه مطلب می ذارم تا یه جای دیگه تون بسوزه . این جمله را هم می گم تا هرچقدر دوست داری بسوزی و عصبانی بشی و از این عصبانی ات بمیری ..:: غلط کردید بی شمارید ::.. از طرف داداش حسین بچه بسیجی ها گفتم .

به شما که گفته بودم که من نی ساندیس ام را توی چشماتون فرو می کنم اگه باور نداری یه بار دیگه به لجمن بیا و نظر بذار و بعدش منتظر جوابیه من به عنوان یک پست مستقل باش . هرچند خیلی اهل حاشه نیستم اما شما ها مجبورم می کنید . بای بای جلبک !

اسرائیل ، جان مادرت حمله کن!

آقای اسرائیل ! در خبرها شنیدم که می خواهی به ما حمله کنی . تصمیم خوبی گرفته ای . می خواهی با این کارت به همه نشان دهی که هیچ ما را نمی شناسی . درست است تو ما را نمی شناسی اما اجداد ما را خوب می شناسی . بچه های خیبر را می گویم ، بدر را ، خندق و فتح المبین را می گویم ، والفجر 8 و کربلای 5 را می گویم .


آری ما بچه های همان هاییم . الآن هم دلمان برای کلاشینکف تنگ شده است . برای سنگرهای خاکی . دلمان برای سربندهای یازهرا و لبخندهای بی ریا خیلی تنگ شده و سرمان هم حال و هوای نیزه سواری کرده است !


ما دلمان برای این تنگ شده که یکبار هم که شده ادای همت و باکری و خرازی و کاظمی و چمران و زین الدین و بابایی و صیاد و شیرودی و دوران و ... را در بیاوریم .


حمله کن ! اصلا همین امروز حمله کن . فقط یادت باشد که اینجا عراق و افغانستان نیست ، اینجا لبنان هم نیست . اینجا ایران است . و نامش به همان اندازه بلند است که نام تو کوچک .

آری اینجا افغانستان نیست که جنگ داخلی داشته باشد و تو بخواهی میانجیگری ما را بکنی . ما با همه اختلاف نظرهایی که در کشورمان البته در بحث های تئوری داریم (که این هم از نشانه های یک حکومت مردمی و متمدن است ) همه فرزندان سید علی خامنه ای هستیم . ما با او تا آخرین گلبول قرمز خونمان عهد بسته ایم ! خون ، کمترین چیزی است که فدایش می کنیم .

سید علی لب تر کند ، شکمت سفره است . نگاه کند پرچمت زیر پاهاست . اشاره کند تلاویو ویران است . فرمان بدهد ، 7 میلیون یهودی را دوباره آواره می کنیم .


حمله کن ولی بدان که قدس مال ماست . قبله ی اول ماست . احترامش کمتر از مکه نیست . اتفاقا از وقتی شنیدیم می خواهی حمله کنی خوشحال تر شده ایم . چند وقتی است بچه ها حال و هوای نماز خواندن در بیت المقدس در سرشان است . اصلاً ما دوست داریم به مناطق جنگی راهیان نورمان فلسطین را هم اضافه کنیم !


حمله کن ! اما فراموش نکن که ما نواده گان سلمان فارسی هستیم . همان یار اهل بیت پیامبر که از آنان هم شد. ما مقتدایمان حسین است . ما از بچه گی شیر را از سینه مادرانمان با ذکر یا حسین خورده ایم و اولین چیزی که زیر زبان ما گذاشته اند تربت پاک حسین علیه السلام بوده است . ما قبله ی نمازمان مکه است ولی قبله ی دلمان کربلاست . مگر سجده ی پایانی زیارت عاشورای ما را ندیدی؟


راستی حسین را که می شناسی ؟ پسر علی را می گویم . علی ! همان که درِ قلعه ی خیبر شما را با یک دست از جا کند . حسین پسر آن علی است . حسین همان است که وقتی در برابر ده ها هزار نفر یزیدی ایستاد ، لحظه ای ترس به دلش راه نداد . و تا آخرین گلبول قرمز خونش در راه دین خدا ایستادگی کرد . حسین آن روز 72 نفر همراهش بودند که مثل خودش ، و البته قبل از خودش ، جانشان را فدای حسین کردند ، ما الآن در ایران 70 میلیون فدایی حسین داریم ، که به هیچ وجه منتظر نیستند سید علی فرمان دهد همان اشاره اش برای نابودی تو کفایت می کند.

ما ضرب المثلی داریم که می گوید : آزموده را آزمودن خطاست . تو که ما را در این سی سال زیاد آزموده ای و البته شناخته ای . تو می دانی که ما بچه های مستضعفیم و باکی از جنگ نداریم ، مصداق همان جمله هستیم که خمینی عزیز گفت : ما مرد رمضانیم و از تحریم نمی ترسیم ، تو ما را می شناسی و از خشم عاشورایی مان هم خبر داری . 9 دی را که فراموش نکرده ای . ساندیس و نی ساندیس را هم که می دانی چیست ! ساندیس مال ماست و وظیفه نی اش فر روفتن در چشم تو .


به هرحال :

ما منتظریم تا محرم گردد/هنگامه ی امتحان فراهم گردد/ماییم و تیغ و حلقوم شما/یک مو (فقط یک مو) زسر علی اگر کم گردد !


چه می گویم ما اصلاْ‌ نمی گذاریم دست تو به علی برسد . علی را می گویم ، سید علی را ،  پسر علی ! همان که درِ قلعه ی خیبر شما را با یک دست از جا کند .

کروبی چه قولی به مردم قم داده است ؟!

لجمن : شیخ بی سواد در جدیدترین مصاحبه اش با بی بی سی اتهاماتی را برای چندمین بار به دولت منتخب مردم وارد کرده و بدتر از آنکه این بار همنوا با دوستان آمریکاییش نهاد مقدس سپاه را هم مورد تهاجم قرار داده و بیان کرده که رئیس جمهور فعلی به صورت غیرقانونی و با کودتایی که سپاه درست کرده بود روی کارآمده است !


آقای شیخ بی سواد در این مصاحبه همه ی خدماتی را که سپاه و بسیج در طول سی سال انقلاب اسلامی برای حفظ دستاوردهای این نظام انجام داده و در این راه صدها هزار شهید فدای آن کرده نادیده می گیرد و به راحتی نظام اسلامی و نهاد مقدسی چون سپاه و بسیج را که متعلق به بدنه ی مردمی جامعه است را مورد تهاجم کلمات سخیف خود قرار می دهد .

این مصاحبه مرا یاد خاطره ای از شب اول رجب امسال (89) انداخت که آقای کروبی این شیخ ساده لوح سفری به قم داشتند . فقط جهت یادآوری وبیان نقش سپاه در حفظ جان این شیخ بنده برای اولین بار این خاطره را منتشر می کنم .


تازه از سر کار رسیده بودم و بعد از کمی استراحت ، از طریق یکی از دوستان اطلاع یافتم که آقای شیخ بی سواد برای شرکت در مراسم ختمی به قم آمده . بی درنگ خود را به بیت منتظری (و البته صانعی ) رساندم تا از نزدیک شاهد قضایا باشم . ساعت حدود 7 بعدازظهر بود و نزدیک 200 الی 300 نفر جلوی بیت صانعی مشغول شعار دادن بر علیه این شیخ کودن بودند . شعارها رنگ و بوی تندی داشت .


لجمن : از جمله شعارهای آن روزاین بود :کروبی بی سواد ، عامل دست موساد – مرگ بر کروبی منافق – مزدور آمریکایی ، ما آمدیم کجایی - کروبی بی سواد ، لیاقتت چادر است (که البته با سردادن این شعار بانوان محجبه و انقلابی شهر قم اعتراض کردند که چرا ارزش چادر را پایین می آورید ! )


هرچه آفتاب به سمت مغرب پیش می رفت ، مردم بیشتر و بیشتر جمع می شدند ، و شیخ بی سواد هم که دیگر حتی خانه ی صانعی را برای خود امن نمی دید ، درست مثل موشی که دنبال سوراخی بگردد ، در همان حوالی جابجا می شد . از خانه ی صانعی به حسینیه امام خمینی و از آنجا به منزل آقای منتظری می رفت و پی در پی جا عوض می کرد .


این بازی موش و گربه تا ساعت 12 شب ادامه داشت و جمعیت روبه افزایش بود . حدود یک ساعت بعد که شعارهای مردم تند تر می شد و از حضور این شیخ ساده لوح عصبانی تر می شدند ، شعارها را از خود کروبی به سمت لباس کروبی تغییر دادند .


لجمن : مردم درباره ی لباس کروبی شعار می دادند: کروبی منافق ، خلع لباس گردد – کروبی حیا کن ، این لباس را رها کن - کروبی لباس را در بیار برو – و یا در جای دیگری شعار می دادند : عمامه ی کروبی حق مسلم ماست .


 به هرحال اینجا شهر قم بود و مهد علم و تهجد و فقاهت . و تحمل نفاق این مزدور با لباس مقدس روحانیت برای مردمی که سالیان سال این لباس را بر تن آیات عظامی چون بهجت ، تبریزی ، فاضل لنکرانی ، مکارم شیرازی ، نوری همدانی ، مشکینی و ... ، دیده بودند بسیار سخت بود .

کار که به اینجا رسید کروبی تصمیم گرفت خود را در اختیار نیروهای سپاه قرار دهد ، تا حداقل این عزیزان جان او را نجات دهند . با توجه به این که کروبی دست نیروهای سپاه بود اما مردم باز به شعارهای خود ادامه می دادند تا وقتیکه فرمانده سپاه قم آقای جباری به میان جمعیت آمد و بعد از دعوت مردم به آرامش و برای اینکه خدای ناکرده پیراهن عثمانی برای نظام در این جریان درست نشود ، از آنان تقاضا کرد تا محل را ترک کنند و اجازه دهند این بدبخت از اینجا خارج بشود .


اما مردم که با این سخنان فرمانده سپاه اقناع نشدند دو مطلب را از ایشان درخواست کردند : یکی اینکه آقای کروبی قول بدهد دیگر به قم نیاید و دیگر اینکه او را خلع لباس کرده و سپس اجازه ی خروج از قم را به او بدهند .


فرمانده سپاه مورد اول را پذیرفت اما برای حفظ حرمت این لباس مقدس مورد دوم را نپذیرفت و همین مسأله باعث شد تا اجتماع مردم تا ساعت 4 صبح طول بکشد و نیروهای سپاه و اطلاعات به سختی و با فضاحت کامل این روحانی نمای بی سواد را از قم فراری دادند .


لجمن : آقای شیخ بی سواد ! یادت نرود که تو غیر از لباس و جانت حتی شکل ظاهری صورتت را نیز مدیون بچه های سپاه هستی که اگر آن شب پاسداران نبودند ، مردم قم غیر از اینکه لباست را از تنت خارج می کردند ، پوزه ی زشتت را نیز در دهانت خُرد می کردند تا دیگر نتوانی حتی با بی بی سی هم مصاحبه کنی .


دوباره لجمن : آقای شیخ ساده لوح ! به تو پیشنهاد می کنم همینطور به ساده لوحی خود ادامه بده . با بی بی سی ، سی ان ان ، فاکس نیوز ،  صدای آمریکا ، شبکه پنج فرانسه ، انگلیس ، آلمان ، ایتالیا ، هلند و اگر باز راضی نشدی با شبکه ی دوم کره ی ماه ! مصاحبه کن و همینطور هر غلطی خواستی بکن ، فقط قولی که به مردم قم دادی را فراموش نکن .  که اگر یک بار دیگر بعد از این مصاحبه هایت تو را در قم ببینیم این بار کمترین چیزی که از تو خواهیم گرفت لباس روحانیتت است !  

وضعیت آقای هاشمی نگران کننده شد !

آقای رفیقدوست در جدیدترین بیان خویش که در تاریخ 2-5-89 بر روی خبرگزاریها منتشر شد ، سئوالاتی را در رابطه با آقای هاشمی رفسنجانی و خانواده ایشان پاسخ داده است .

از جمله اینکه درباره ی فرزند ایشان مهدی هاشمی گفته است : مگر امام خمینی توانست جلوی سید حسین را بگیرد !


لجمن : سید حسین خمینی یکی از نوه های امام (ره) بود که درهمان اوایل انقلاب ، وقتی بر روی نیروهای کمیته اسلحه کشیده بود ، امام فرمودند : او را دست بسته پیش من بیاورید و هر اقدامی کرد شما هم مقابله به مثل کنید .(صفارهرندی در برنامه دیروز ، امروز ، فردا )


و یا اینکه درباره ی احتمال استعفای ایشان گفته است : من اخیراً که با ایشان دیدار کردم، آقای هاشمی گفت اگر آقا واقعا اجازه دهند من به قم می‌روم اما ایشان اجازه نمی‌دهند .


لجمن : اولاً آقا نه ، امام خامنه ای (حضرت ماه ) . ایشان هنوز از موضع 21 سال پیش برنگشته و مانند همانروزها که گفته بود : به جانشین امام ، امام نمی گوییم ! لفظ آقا را به صورت خیلی عامیانه به زبان می آورند که جای بسی تعجب است .


اما دو مطلب فوق روی صحبت ما نیست . روی سخنم با جمله ی زیر است که عرض می شود .

آقای محسن رفیقدوست درباره اختلاف نظرهای آقای هاشمی رفسنجانی با امام خامنه ای هم اینگونه گفته است : ‌امروز آقای هاشمی در هیچ موردی به جز ریاست جمهوری آقای احمدی‌نژاد با رهبری نظر مخالف ندارند. به هر حال ایشان به عنوان یک انسان 76 ساله، معتقد است آقای احمدی‌نژاد برای ریاست جمهوری مناسب نیستند. البته این نظر را خیلی‌های دیگر هم می‌گویند اما آنها مهم نیستند. آقای هاشمی مهم است.


لجمن : جناب آقای اکبر هاشمی رفسنجانی ! پس التزام عملی به ولایت فقیه چه می شود ؟! شما که سیلی خورده ی این انقلاب هستید ، اگر این التزام را نداشته باشید ، از ما بچه های نسل سوم چه انتظاری می توان داشت .


آقای اکبر آقا ! نظر رهبری را نمی پذیرید ، نپذیرید (این مسأله را در قیامت جوابگو باشید ) اما رأی 24 میلیونی مردم را چه می گویید .

شما مهمترید یا 24 میلیون انسان دلباخته ی به ولایت و انقلاب اسلامی ؟ معلوم است شما مهمترید ! اگر شما برای این انقلاب تظاهرات کردی ، ما هم تظاهرات کردیم ( نهم دی یادت نره ) .

اگر شما سخنرانی کردی ، ما کم سخنرانی گوش ندادیم.

اگر شما امام را دیدی ، ما کم عکس امام را نبوسیدیم .

اگر شما زندان کشیده ای ، ما کم زخم زبان از منافقین داخلی برای این انقلاب نشنیده ایم که هزار بار بدتر از زندان است .

شما فقط یک سیلی بیشتر از ما خورده ای که لطفاً بیا یک سیلی به ما بزن و راحتمان کن !


لجمن : آقای اکبرخان ! لطفا سری به خامنه ای دات آی آر بزنید و استفتاء جدید حضرت ماه را در آنجا ببینید که ایشان ملاک التزام عملی به ولایت فقیه را اینگونه بیان می دارند : ... و همین که از دستورات حکومتى ولى امر مسلمین اطاعت کنید نشانگر التزام کامل به آن است.

آقای هاشمی ! تنفیذ حکم ریاست جمهوری را مصداقی از حکم حکومتی ولی امر مسلمین می دانید یا خیر ؟ قوانین جاری و ساری نظام اسلامی را چه طور ؟


لجمن : لطفا کمی به خود بیایید و دست از این لجاجت بردارید . از خوانندگان محترم معذرت می خواهم ولی به خاطر شدت ناراحتی ام از جمله ی آقای رفیقدوست که از قول آقای هاشمی بیان کرده اند ، مجبورم مطالبم را با شعاری از راهپیمایی تاریخی نه دی 88 به پایان ببرم ، که در یک شعار برگی نوشته بودند :

ایران که باغ پسته ی بابات نیست .

همین !

لطفاً به آقای خامنه ای امام نگویید !

در دورانی زندگی می کنیم که هرکس از هرجا می رسد ، برای هرکس که دوست دارد ، هر اسمی که می خواهد انتخاب می کند و بعد از چند روزی که آن را تکرار می کند ، آن اسم بر سر زبان ها می افتد و همه هم آن فرد را با این لقب صدا می زنند .

مثلاً به هر طلبه ی پایه کوتاهی ، بدون توجه به معنای آن ، حجت الاسلام می گویند . بعد از گذراندن چند پایه ی طلبه گی پسوند "والمسلمین" را هم به آن می افزایند و ... .

یا در دانشگاه بلافاصله که دانشجو یک لیسانس می گیرد به او کارشناس ، مهندس ، دکتر و... می گویند .

به صورت کلی ما بدون اینکه جایگاه هر فردی را بشناسیم لقبی را به او می دهیم  . اینکه  می گویم به آقای خامنه ای امام نگویید ، به همین خاطر است .

لفظ امام امروزه در جامعه ی ما به خیلی ها گفته می شود :

1-      به هرکس که برایمان نماز جماعت می خواند امام می گوییم . (امام جماعت)

2-      خیلی ها نام خانوادگی شان "امامی" است .

3-      من فردی رامی شناسم که به او "حاج آقا مهدی امام" می گویند . (امام جماعت مسجد جامع یکی ازشهرستان های استان اصفهان)

4-      و مثالهای فراوانی که شما هم می توانید بزنید .

اما مسئله ی مهم این است که ما الآن در عصرغیبت خورشید زندگی می کنیم و طبق حدیثی از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و سلم : حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف در زمان غیبت مانند خورشید پشت ابر هستند . (همه تفاسیر این حدیث را می توانید از بیانات علمای اعلام بخوانید ) .

اما مسئله ی قابل تأمل این است که وقتی خورشید پشت ابرها ، پنهان شده باشد ، دنیا تاریک می شود . و دنیای تاریک مانند شب است . اصلاً ما شب را شب می خوانیم به این خاطر که خورشید را در آسمان خودمان نمی بینیم .

هنگامی که شب است و خورشید در آسمان نیست و ما در بیابانی خشک و لم یزرع واقع شده ایم نور راهمان را از کجا باید بگیریم . غیر از این است که نور را در شب های ظلمانی ماه به ما می دهد .

ماه ، آفتاب نیست که از خودش نور داشته باشد ، ماه مهتاب است و چون دستش به خورشید می رسد نور را می گیرد و به ما می رساند .

ساده تر بگویم :

در زمان غیبت خورشید حتماً باید یک ماه وجود داشته باشد که دستش به خورشید برسد و نور خورشید را هرچند به اندازه ی نور مهتابی خودش به ما درماندگان وادی غربت زمین برساند .

به کوری چشم همه ی دشمنان ولایت و همه ی آن کسانی که به پیروی از آن امام جمعه که بعد از رحلت  امام در خطبه های نماز جمعه گفت : ما به جانشین امام خمینی (ره) ، امام نمی گوییم . و برای آنکه همه شان از حسادت بمیرند می گویم :

ما به آقای خامنه ای امام نمی گوییم ، ایشان در غیاب حضرت خورشید ماه ما هستند .